مقدمه
واگرایی و تنشهای عمدتاً سیاسی و رسانهای که از سال 2010 و پس از ماجرای کشتی مرمره میان ترکیه و رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود، حالا کمتر و کمتر شده است. ترکیه برای عادیسازی روابط سیاسی خود با این رژیم، شرطهایی مطرح کرده بود. پس از چندین بار تلاش ناکام از سوی ترکیه و رژیم صهیونیستی برای بازسازی روابط دیپلماتیک، حالا به نظر میرسد این تلاشها بیشتر از هر زمان دیگری به نتیجه نزدیک شده است. مقامات سیاسی این دو آشکارا از عادیسازی روابط سخن میگویند.
در خصوص چرایی همگرایی ترکیه و رژیم صهیونیستی، دلایل متعددی مطرح شده است؛ از بحث انرژی گرفته تا واهمه ترکیه از نزدیکی اعراب به این رژیم و دور ماندن او از نظم جدید منطقه و ... اما به نظر میرسد مسأله کردی نیز در این میان قابل تأمل باشد. آنچه در ادامه میآید، بررسی جایگاه کردها در همگرایی ترکیه و رژیم صهیونیستی است.
1. نگاه ترکیه به مسأله کردی
موازنه فراگیر که برخی از آن برای تحلیل رفتار قومیتها بهره بردهاند،[1] احتمالاً بیشتر از کشورهای ایران، سوریه و عراق، از سوی ترکیه مورد استفاده قرار گرفته است. دولتهای ترکیه به دلیل رویکرد سرکوبگرایانهای که نسبت به قوم کرد در کشورشان داشتهاند، عمدتاً هویت کردی را مورد خدشه قرار میدادند. نگاه «ترکی» به مسأله کردی در ترکیه تا آنجا پیش رفت که برخی ترکها، کردها را «ترکهای کوهی» نامیدند. این مشی سرکوبگرایانه انسجام و الگوی رفتاری کردها را تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر دولتهای ترکیه ناچار بودند تا نوعی موازنه خارجی معطوف به کردها را هم در دستور کار قرار دهند چرا که عامل کردی در بیرون مرزها میتوانست بر معادلات داخلی ترکیه اثرگذار باشد. از سوی دیگر زمانی یونان، سوریه و ارمنستان برای مواجهه با ترکیه، به حمایت و تقویت PKK میپرداختند. اکنون نیز روسیه سعی دارد تا با به رسمیت شناختن حزب اتحاد دموکراتیک خلقها به رهبری دمیرتاش، اردوغان را تحت فشار بگذارد.
مسأله کردی برای ترکیه همیشه پیوندی با امنیت ملی و تمامیت ارضی این کشور داشته است. ترکیه نسبت به استقلالطلبی کردها در هر کشوری، حساس است و آن را بهمثابه دومینویی میپندارد که میتواند به کردهای کشورش برسد. بر همین اساس با هرگونه تحرک سیاسی و نظامی کردهای سوریه که معطوف به خودمختاری و استقلال باشد به خصوص از جانب حزب اتحاد دموکراتیک PYD مخالف است چرا که این استقلال را مقدمهای برای تقویت خواسته استقلالطلبی کردهای ترکیه و یا حضور جدیتر معارضان مسلح کرد ترکیه در پایگاهی نزدیک به مرزهای این کشور میداند. اردوغان برخلاف آنچه نشان میدهد، حتی از استقلال کردهای عراق هم در نهایت حمایت نخواهد کرد. او در حال بازی گرفتن از بارزانی است اما هیچگاه حاضر نخواهد شد تا استقلال اقلیم را به رسمیت بشناسد، به خصوص که اکنون نیز، سیاست صلح با کردهای کشورش به شکست خونین انجامیده است. در ادامه به صورت موردی روابط دولت ترکیه با PKK طی ماههای اخیر بررسی اجمالی میشود.
1-1. نگاهی به منازعات جدید دولت ترکیه و PKK
آغاز دوباره درگیریهای مسلحانه ارتش ترکیه با PKK به صورت مشخص پس از انتخابات پارلمانی این کشور در خرداد 94 آغاز شد. اردوغان که یکی از دلایل شکست حزبش در این مرحله از انتخابات را حزب دموکراتیک خلقها که به نوعی شاخه سیاسی PKK است، تلقی میکرد، خیلی زود علیه اعضای این حزب موضع گرفت. دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلقها این طراحی اردوغان را متوجه شد و یک روز پس از آغاز عملیات ارتش ترکیه علیه پ.ک.ک گفت: «تمام حملات جنگندههای نیروهای هوایی ترکیه، عملیات زمینی ارتش ترکیه و عملیاتی که در رسانهها و خبرگزاریهای نزدیک به حکومت آغاز شده است در واقع هدف مشترکی دنبال میکنند و آن حذف کردن حزب دموکراتیک خلقها در انتخابات زودهنگامی است که دولت ترکیه برای برگزاری آن توافق کرده است.» اردوغان هم ساعاتی پس از این پیشبینی دمیرتاش، با متهم کردن نمایندههای حزب دموکراتیک خلقها به ارتباط داشتن با گروههای تروریستی، خواستار لغو مصونیت قضایی آنها شد.[2] در شرایط کنونی ارتش ترکیه نهتنها به PKK در برخی استانهای این کشور حمله میکند، بلکه مواضع این گروه در شمال عراق را هم مورد هدف قرار میدهد. ترکیه نسبت به قدرتگیری PKK با توجه به قدرتگیری اقمار آن در سوریه، نگرانیهای امنیتی ویژهای دارد.
پ.ک.ک اعلام کرده که باید در مناطق کردنشین، شیوه جدیدی از نظام سیاسی، اجرایی و اداری به نام خودگردانی دموکراتیک ایجاد شود و اداره این مناطق در دست خود کردها باشد و دولت نیز چنین چیزی را به مثابه تجزیه کشور، تلقی کرده است.[3] در حال حاضر، مذاکرات صلح با پ.ک.ک، به خاطر اقدامات خشونتآمیز این گروه از یک سو و رفتار لجوجانه و خشونتبار اردوغان از دیگر سو، به طور کامل متوقف شده و امید چندانی برای استقرار امنیت در استانهای کردنشین ترکیه وجود ندارد.
2. نگاه رژیم صهیونیستی به مسأله کردی
مسأله کردی برای رژیم صهیونیستی، یک فرصت مهم محسوب میشود. در محیط امنیتی این رژیم، وجود دولتهای قومگرا، کوچک و همسو که نظم مستقر را تحت تأثیر قرار دهد، امری کاملاً مطلوب محسوب میشود. بر همین اساس کردها همواره مورد توجه مقامات صهیونیست بودهاند. وجود یک دولت کردی در منطقه پرآشوب غرب آسیا، میتواند مزایای برجسته امنیتی، اقتصادی و سیاسی برای رژیم صهیونیستی داشته باشد. همین مزایا باعث شد تا نتانیاهو نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس یکی از معدود مقامات در سطح منطقه و جهان باشد که با رویی گشاده از ادعاهای استقلالطلبانهی مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق در تابستان 93 استقبال کند. نتانیاهو قوم کرد را بزرگترین قومِ بدون سرزمین و دولت در جهان معرفی کرد که باید هرچه زودتر به استقلال برسند.
تشکیل یک کشور کردی میتواند منافع زیر را برای رژیم صهیونیستی در پی داشته باشد:
- کسب پایگاه در نزدیکی کشورهای مخالف
- ممانعت از تشکیل یک دولت قدرتمند و یکپارچه از نظر سیاسی و نظامی در عراق به عنوان کشوری در محور مقاومت
- کنترل و نظارت اطلاعاتی بر کشورهای منطقه و افزایش امکان عملیاتهای امنیتی و خرابکارانه علیه آنها
- کسب مشروعیت در پی برقراری روابط رسمی با یک دولت جدیدالتأسیس کردی
- عامل نفت و بهره اقتصادی از تشکیل دولت کردی
- تأمین منابع آبی جدید از شمال عراق به سرزمینهای اشغالی از طریق اردن
- بازار جدید سرمایهگذاری[4]
1-2. روابط رژیم صهیونیستی و کردهای عراق
«اماکن استقرار عناصر سازمان تروریستی موساد در یک اقلیم هممرز کشور و پادگانهای آموزشی دشمن صهیونیستی در آن اقلیم شناسایی گردید.» این جمله بخشی از بیانیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در 8 تیر 1391 است که در خصوص دستگیری برخی اشخاص فعال در ترور دانشمندان هستهای صادر شد. تنها «اقلیم هممرز کشور»، اقلیم کردستان عراق است. حضور موساد در این اقلیم و برنامهریزی برای ترور برخی از دانشمندان هستهای ایران، اگرچه میتواند نشانهای معنادار برای اثبات نفوذ صهیونیستها در اقلیم کردستان عراق باشد، اما واقعیت این است که دلایل آشکارتری وجود دارد که همسویی رژیم صهیونیستی با برخی کردها و به خصوص حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی را ثابت میکند.
وقتی داعش در خرداد 93 موصل عراق را تصرف کرد، بارزانی «استقلالطلبی» را با صدایی بلند فریاد زد. نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز چند روز بعدتر با حمایت از این خواستهی بارزانی گفت: «کردها ملت مبارزی هستند که پایبندی سیاسی و میانهروی خود را ثابت کردهاند و مستحق استقلال سیاسی هستند.»
البته نتانیاهو به خوبی میدانست که از چه کسی و از چه خواستهای دارد حمایت میکند. مصطفی بارزانی سابقه دیرینهای در ارتباط با صهیونیستها داشته و پس از او، پسرش مسعود هم هیچوقت به رژیم صهیونیستی نه نگفت. همین حالا، شبکه «روداو» که تحت حمایت نیچروان بارزانی نخستوزیر اقلیم کردستان عراق است، در تلآویو دفتر رسمی دارد و عجیبتر اینکه در مراسم افتتاحیه این دفتر که در ابتدای سال 94 برگزار شد، برخی از فرماندهان نظامی عالیرتبه رژیم صهیونیستی هم حضور داشتند. علاوه بر اینها، نفت هم مدتی است که وارد روابط بارزانیها و صهیونیستها شده است. در تیرماه 93 اعلام نام یک مشتری نفتی اقلیم، سروصدای زیادی ایجاد کرد. وبسایت تحلیلی نظامی- امنیتی دبکا اعلام کرد دو میلیون بشکه نفت اقلیم کردستان عراق از طریق ترکیه به سرزمینهای اشغالی صادر شده که بیشتر آن وارد بندر عسقلان شده و از طریق خط لوله به بندر ایلات در سرزمینهای اشغالی منتقل میشود. خبرگزاری رویترز هم از پهلوگیری یک کشتی نفتکش حامل نفت اقلیم کردستان در بندر عسقلان خبر داده بود.
اما روابط امنیتی میان اربیل و تلآویو احتمالاً مهمترین وجه روابط بارزانیها و صهیونیستها باشد. «سیمور هرش» یکی از خبرنگاران برجسته و صاحبنام آمریکا که توانسته با برخی افشاگریها از جمله فجایع زندان ابوغریب در عراق، شهرت بینالمللی کسب کند، در 13 اوت 2004 در نشریه نیویورکر مقالهای نوشت که از جایگاه کردستان عراق در برنامهریزیهای منطقهای رژیم صهیونیستی خبر میداد.[5] نام آن مقاله «طرح B» بود. این مقاله بر اساس مصاحبههای متعدد او با مقامات سیاسی و امنیتی آمریکایی، عرب، ترک و صهیونیست نوشته شده بود. به نوشته هرش «از اواخر سال 2003 اسرائیل به این نتیجه رسید که تشکیلات آمریکا در ایجاد دموکراسی در عراق توفیق نخواهد یافت و اسرائیل باید به فکر چارهای دیگر باشد. لذا شارون تصمیم گرفت که با توسعه مناسبات دیرینهاش با کردهای عراق و حضوری جدی در منطقه خودمختار کردستان، صدمات حاصل از جنگ را بر منافع استراتژیک اسرائیل کاهش دهد». بر اساس این برنامه که «طرح B» نام گرفته، عوامل اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی ضمن تعلیم یک واحد ویژه کماندویی از میان پیشمرگههای کرد، با استفاده از موقعیت خود در کردستان عراق، یک رشته شبکههای جاسوسی در ایران و سوریه نیز برپا داشتهاند. این امر را یکی از کارشناسان عراقی نیز مطرح کرده است. خالد السراج در پاسخ به این سؤال که چرا روابط کردستان عراق با رژیم اشغالگر قدس در شرایط کنونی علنی شده است، ضمن اشاره به اینکه اقلیم کردستان این رژیم را حامی خود در برابر دیگر طوایف میداند، میگوید: «رژیم صهیونیستی نیز مایل به آشکار شدن این رابطه است، چون از این رابطه بهرههای بسیاری میبرد که یکی از مهمترین آنها ارائه اطلاعات از کشورهای دشمن رژیم صهیونیستی مانند ایران و عراق و سوریه و حتی ترکیه است که اطلاع از امور و مسائل داخلی آن برای صهیونیستها از اهمیت بسیاری برخوردار است.»
3. جایگاه کردها در رویکرد همگرایانه ترکیه با رژیم صهیونیستی
پس از حمله رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره در آبهای آزاد مدیترانه در ماه می سال 2010 و کشته شدن 9 ترکیهای، سطح روابط دیپلماسی میان رژیم صهیونیستی و ترکیه کاهش پیدا کرد. از سال 2010 همواره ترکیه سه شرط عذرخواهی، پرداخت غرامت به قربانیان و پایان محاصره غزه از سوی رژیم صهیونیستی را برای بازگشت روابط به گذشته مطرح میکرد. در سال 93 پیش از آغاز جنگ 51روزه، نتانیاهو تلویحاً از ترکیه عذرخواهی نمود. همچنین رسانههای ترکیهای از آغاز گفتگوها با رژیم صهیونیستی خبر دادند اما با آغاز حمله به غزه روابط بدون تغییر باقی ماند. اما در سال 94 باری دیگر رسانهها و شخصیتهای ترک و صهیونیست از توافق و نزدیکی این دو بازیگر منطقهای سخن گفتند. اولین اظهارنظر در خصوص بهبود روابط از سوی اردوغان مطرح شد. به نظر میرسد عوامل محیطی برای برقراری دوباره روابط رسمی میان این دو فراهم شده است. تکمیل ائتلاف راهبردی و خصمانه علیه جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت یکی از پیامدهای این همگرایی است.[6] ترکیه در شرایطی اصرار دارد به رژیم صهیونیستی نزدیکتر شود که این رژیم به برخی دولتهای عرب منطقه نزدیکتر شده است.
اما به نظر میرسد با وجود دلایل سیاسی، امنیتی و اقتصادی که میتوان برای نزدیکی ترکیه و رژیم صهیونیستی ذکر کرد، مسأله کردی هم در این میان قابل تأمل باشد. هرچقدر که رژیم صهیونیستی منافع و امنیت خود را در استقلال کردها میبیند، ترکیه این استقلال را در تضاد با امنیت ملی و تمامیت ارضیاش تلقی میکند، لذا طبیعی است که آنکارا سعی کند با نزدیکی بیشتر به رژیم صهیونیستی، سعی در کنترل این رفتار او را داشته باشد. نکته قابل تأملی که میتواند این همگرایی را ناشی از اراده و تلاش بیشتر دولت ترکیه نشان دهد، اظهارات اردوغان است. تاکنون اصلیترین اظهاراتی که بیانگر تعامل دو طرف برای عادیسازی روابط بوده، ابتدا از سوی مقامات ترک و البته با شعف بیان شده است. بهعنوان مثال در اواخر آذرماه 94، پس از اینکه برخی منابع از دفتر نخستوزیر ترکیه و همچنین برخی رسانههای ترک از تعاملات ترکیه و رژیم صهیونیستی سخن گفتند، اردوغان اظهار داشت: «عادیسازی روابط ترکیه و اسرائیل برای منطقه مفید خواهد بود.» او قبل از آغاز جنگ 51روزه غزه نیز، با خوشحالی از این سخن گفته بود که روابط دیپلماتیک کشورش و رژیم اشغالگر قدس طی هفتههای آینده روال عادی پیدا خواهد کرد.
اگرچه رژیم صهیونیستی و ترکیه بر اساس منافع مدنظر خود، هر دو سعی دارند تا به یکدیگر نزدیک شوند اما ترکیه شتاب بیشتری برای این امر دارد. او هم میخواهد در رقابت با دولتهای عربی، از همگرایی با رژیم صهیونیستی- که بخش مهمی از نظم جدید منطقه را شکل میدهد- عقب نماند و هم از سوی دیگر سعی خواهد کرد تا با تعاملات بیشتر با تلآویو به عنوان اصلیترین حامی استقلال کردها در منطقه، رفتار او در قبال کردها را مبتنی بر امنیت ملی خود سامان دهد.
جمعبندی
در خصوص چرایی همگرایی ترکیه و رژیم صهیونیستی، دلایلی متعددی مطرح شده است؛ از بحث انرژی گرفته تا واهمه ترکیه از نزدیکی اعراب به این رژیم و دور ماندن او از نظم جدید منطقه و.... اما به نظر میرسد مسأله کردی نیز در این میان قابل تأمل باشد. رژیم صهیونیستی استقلال کردها را بخشی از پازل مطلوب خود در منطقه میداند که بارها ضرورت آن را بیان کرده. از سوی دیگر اما ترکیه استقلال کردها در هر یک از کشورهای درگیر با مسأله کردی را دومینویی میداند که به کردهای ترکیه نیز خواهد رسید و یا اینکه موجب مانور بیشتر آنان علیه دولت خواهد شد. بر همین اساس ترکیه میکوشد تا در کنار سایر عواملی که به زعم خود همگرایی با رژیم صهیونیستی را ضروری میسازد، مسأله کردی را هم در میانهی این همگرایی مورد توجه قرار داده و رفتار حامیانه صهیونیستها از استقلال کردها را تحت تأثیر قرار دهد.
پی نوشت ها:
[1] . حقپناه، جعفر. «موازنه فراگیر: الگوی تحلیل نقش قومیت بر سیاست خارجی با تأکید بر خاورمیانه». فصلنامه سیاست. شماره 2. تابستان 1389.
[2] . ساسانیان، سعید. «پیامدهای آشوبطلبی اردوغان بر قدرت نرم ترکیه». اندیشکده راهبردی تبیین. مرداد 94.
[3] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941117000235
[4] . صادقی، سعید. منافع رژیم صهیونیستی از استقلال کردستان عراق. اندیشکده راهبردی تبیین. تیر 1394.
[5] . Hersh, Symor m (28Jun, 2004), "Plan B: As Jun 30th Approaches Israel Looks to the Kurds", The NewYorkers.
[6] . فائضی، محمدمحسن. «دلایل و پیامدهای نزدیکی رژیم صهیونیستی و ترکیه». اندیشکده راهبردی تبیین. آذر 94.
سعید ساسانیان